آموزش هک و امنیت آموزش و ترفند فناوری آموزش امنیت آموزش برنامه نویسی آموزش شبکه
زمان جاری : جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 7:12 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 425
نویسنده پیام
sotode
آنلاین

ارسال‌ها : 318
عضویت: 20 /7 /1392
محل زندگی: شهر غريبي ها
شناسه یاهو: o9199999999
تشکرها : 313
تشکر شده : 411
عکس و بیوگرافی آزاده نامداری و خبردرگذشت خانم آزاده نامداری Azadeh Namdari

به نام خدا

فروردین سال 1400 با خبر تلخ درگذشت خانم آزاده نامداری شروع شد .

آزاده نامداری - علت و عوامل مرگ آزاده نامداری - بیوگرافی آزاده نامداری تصاویر و نامه آزاده نامداری



بیوگرافی آزاده نامداری

زادهٔ ۹ آذر ۱۳۶۳
سنقر، ایران
درگذشت ۶ فروردین ۱۴۰۰ (۳۶ سال)
تهران، ایران
پیشه مجری، تهیه‌کننده تلویزیونی
سال‌های فعالیت ۱۳۸۳–۱۴۰۰
همسر(ها) فرزاد حسنی (ازدواج. ۱۳۹۲–طلاق. ۱۳۹۳)
سجاد عبادی (ازدواج. ۱۳۹۴)
فرزندان گندم

Azadeh Namdari
(آزاده نامداری)
TV show host
Azade Namdari was an Iranian actress and TV host. Wikipedia
Died: March 26, 2021 Trending
Born: November 30, 1984, Kermanshah
Spouse: Farzad Hasani (m. 2013–2014), Sajjad Ebadi
Siblings: Azin Namdari
Movies: Malaria
Children: Gandom Ebadi

آزاده نامداری ۹ آذر ۱۳۶۳ در سنقر، ایران به دنیا آمد. از ۱۹ سالگی وارد تلویزیون شد و کار خود را در شبکه استانی زاگرس در کرمانشاه آغاز کرد و سپس با کمک اقبال واحدی به تهران آمد و در برنامه خط مستقیم شبکه تهران به اجرا در تلویزیون ادامه داد. نامداری در ۱۳۸۴ به عنوان مجری بخش «تازه‌ها» در برنامه سیمای خانواده شبکه یک شروع به فعالیت کرد که در بهمن ۱۳۸۸ به پایان رسید. در ادامه مجری برنامه غیرمنتظره شد که از شبکه دو پخش می‌شد. سری اول برنامه غیرمنتظره در ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۲۸ مهر ۱۳۸۹ به پایان رسید. سری دوم این برنامه از ۱ آبان ۱۳۸۹ آغاز شد و در آخرین پنج‌شنبه سال به کار خود پایان داد.



در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در سری جدید برنامه غیرمنتظره با عنوان جمع ما به عنوان مجری حضور پیدا کرد. این برنامه کاری از گروه اجتماعی شبکه دو سیما به صورت زنده بعد از اخبار ۲۰:۳۰ و در ۶۰ قسمت ۴۰ دقیقه‌ای پخش می‌شد و سری اول آن تا اول ماه رمضان آن سال ادامه یافت. وی همچنین سابقه اجرای برنامه ورزش امروز شبکه جام جم ۱، اجرای برنامه شب‌نشینی از شبکه جهانی جام جم، برنامه‌های مناسبتی، برنامه رادیو هفت و برنامه صبحی دیگر از شبکه آموزش را در کارنامه خود دارد.

او سال ۱۳۹۱ را در حالی با برنامه سال تحویل در کنار احسان علیخانی آغاز کرد که در همان تعطیلات نوروز، اجرای هر شب برنامه خانمی که شما باشی را بر عهده داشت ولی به ناگاه خبری مبنی بر منع فعالیت وی، در کنار فرزاد حسنی و احسان علیخانی پخش شد. پس از نه ماه دوری از تلویزیون نام او به عنوان نویسنده در برنامه پشت صحنه احسان علیخانی ظاهر شد.

با آغاز سال ۱۳۹۲ نامداری سری دوم برنامه خانمی که شما باشی را نویسندگی، اجرا و تهیه‌کنندگی کرد.پنج سری از برنامه خانمی که شما باشی از شبکه دوم سیما پخش شده‌است. در ۲۵ مهر در حالی که زمزمه ممنوع‌التصویری وی شایعه شده بود با حضور در در برنامه شب آدینه، رکورد آمار پیامکی شبکه استانی همدان را شکست.

او در حالی از حضور خود در سال ۹۴ با ششمین سری از برنامه مستند خود با عنوان خانمی که شما باشی، خبر داده بود که یکبار دیگر برنامه‌اش توقیف شد در حالی که تیزرهای این برنامه از شبکه دو پخش شده بود. در همان سال، او به ایفای نقش در فیلم مالاریا پرداخت. او دو سال بعد در مورد نقش‌آفرینی‌اش در این فیلم گفت، «من جزوی از خانواده سینما نیستم، اما اطلاعاتم از سینما کم نیست. [...] البته قبل از بازی در فیلم مالاریا نیز پیشنهادهایی داشتم اما هیچگاه مایل نبودم که حضور پیدا کنم. اما این پیشنهاد به گونه ای بود که دوست داشتم در آن حضور پیدا کنم.»

نامداری نخستین مجری تلویزیون بود که «چادر ملی» و «چادر قهوه‌ای» پوشید. او در مصاحبه با مجله زندگی ایده‌آل در سال ۱۳۹۴ گفت برخاسته از یک خانواده سنتی است و تا هفت نسل قبل از او همه در خانواده‌شان چادر بر سر می‌کرده‌اند.

نامداری در سال ۹۵ پس از سه سال دوری از اجرا با برنامه گفتگومحور آبان بر روی آپارات مجدداً به صحنه بازگشت. او در در این برنامه به گفتگوهای چالشی با فعالان مختلف زن در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی پرداخت. او همچنین در همان سال، کتابی در قالب مجموعه داستانی کوتاه با همین نام توسط انتشارات علمی فرهنگی منتشر کرد.

او در آذر ۱۳۹۷ طی مصاحبه ای گفت که اعتقاد دارد «ممنوع‌التصویر» شده چون صدا و سیما به او پیشنهاد اجرا نداده‌است و گفت که زندگی دخترش برای او اولویت بیشتری نسبت به اجرا در تلویزیون دارد




اعلام قطعی منتفی‌بودن قتل و آن چه داییِ آزاده نامداری نوشته انگیزه‌ای شد برای این چند سطر.

مهرداد خدیر، روزنامه‌نگار، در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «مرگ ناگهانی آزاده نامداری مجری پیشین تلویزیون که چند سال درگیر حاشیه‌های پر سر و صدا بود، خبرِ به غایت ناگوارِ این روزهاست؛ آن هم در نوروز که موسمِ «بود و نمود» است نه «نیست و نبود». هم آن حاشیه‌ها، هم شهرت و جوانی، هم زن و مادر بودن، هم به یادگار ماندن دخترک خردسال - گندم - و هم شهرت سیاسی پدر و مادر همسر کنونی - اگرچه یکی قبل از ازدواج او درگذشته بود - و هم رسانه‌ای بودن چه در دوران تلویزیون و چه در فضای مجازی همه و همه سبب شده پروندۀ این مرگ بسته نشود و در اذهان بماند
البته قصد نداشتم تا روشن‌شدن موضوع یادداشتی بنویسم اما اعلام قطعی منتفی‌بودن قتل و آن چه داییِ آزاده نامداری نوشته انگیزه‌ای شد برای این چند سطر.
اگر قتلی در کار نبوده باشد (و امیدواریم چنین باشد چون افرادی را در مظان اتهام قرار می‌دهد و زندگی‌های دیگری را تهدید می‌کند) دو احتمال بیشتر باقی نمی‌ماند: اولی خودکشی و مصرف بیش از حد دارو و نه الزاما به قصد خودکشی و دیگری سکته به خاطر فشاری که از تحمل او خارج بوده و بعید است بتوان احتمال دیگری را تصور کرد؛ هر چند برخی بیماری‌های مادرزاد نیز ناگهان انسان را به کام مرگ می‌کشانند. با این حال هر که می‌کوشد گناه را به گردن کسی یا کسانی بیندازد:
دایی محترم و داغ‌دار که اتفاقا روان‌پزشک هم هست از «به ظاهر اَبَررسانه‌های داخلی و خارجی که قتل‌گاهِ آدمیانی‌اند که تا مرز نبودِ حضور فیزیکی افراد هم رفتارِ جان‌کاه دارند» نوشته و آنها را مقصر دانسته؛ اگرچه مشخص نکرده دقیقا صداوسیما را می‌گوید که آزادۀ جوان با آن به شهرت رسید یا رسانه‌های خارجی را یا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را که خودِ درگذشته در آن فعال بوده و رفتار پس از مرگ را منظور دارد یا قبل از آن را. توضیحی در این باره نداده و تنها گفته: «بماند»
یکی منتشرکنندۀ تصویر او در پارکی در سوییس در چند سال قبل را مقصر دانسته؛ حال آن که خود توضیح داد پارک عمومی نبوده و فضای سبز خصوصی بوده و در حضور محارم حجاب نداشته و آن نوشیدنی هم آن چه تصور شده نبوده و اگر حمل بر صحت بگذاریم آن ماجرا باید تمام شده باشد و چرا همچنان باید نگران بوده باشد و اگر راست نگفته باشد طبعا با تبلیغ چادر به عنوان حجاب برتر در تلویزیون سازگار نبوده است.
دکتر مصطفی مهرآیین البته متهم‌کردن به دورویی و ریا را به فرض صحت ماجرا هم نادرست دانسته و نوشته «موقعیت ما اساسا ترکیب جهان‌های موازی است و همۀ ما در هر لحظه از زندگی‌مان این موقعیت چند لایه فرهنگی و شخصیتی را تجربه می‌کنیم.»
برخی انتقاد از او در آن مقطع را واکنش به دخالت در حریم خصوصی می‌دانند و معتقدند وقتی داخل خودرو حریم خصوصی نیست پارکی در سوییس هم حریم خصوصی نیست و چون دست منتشرکنندگان به پلیس و گشت ارشاد نمی‌رسد از مجری صداوسیمای جمهوری اسلامی به جای پلیس جمهوری اسلامی انتقام گرفتند با این توجیه که «انتقاد باید متوجه کسانی باشد که جامعه را چندپاره کرده‌اند؛ به گونه‌ای که آن چه نزد گروهی هنجار و ارزش است برای دسته‌ای دیگر عین زندگی مدرن‌».
اگر خودکشی باشد هم این سؤال قابل طرح است که چگونه ممکن است بانویی با باورهای دینی به عملی دست بزند که در شرع، مطلقا پذیرفته نیست؟
می‌توان موضوع را به افسردگی پس از کنار گذاشتن مجریان از صداوسیما نسبت داد که هر که را به رفتاری متفاوت وامی‌دارد. گویندۀ اخبار به طنزپردازی در شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورد و شومن مسابقات پروژۀ براندازی راه می‌اندازد و نمونه‌های متعدد دیگر که نشان می‌دهد ناگهان از عرش به فرش کوفتن برای چهره‌های مشهور و بعضا محبوب پذیرفتنی نیست.
در این میانه که بازار اتهام، سنگین است بعید نیست فرزاد حسنی را هم مقصر بدانند که چرا ابتدا نرد عشق باخت و به سرعت جدا شد اما مگر دیگران همه از بام تا شام همواره در صلح و صفا بوده‌اند و مگر همه ازدواج اول را ادامه داده‌اند؟
اگر قتل نباشد یا خودکشی است یا ایست قلبی و مرگی به خاطر تحمل‌نکردن فشارها و قانع‌نبودن به خانه و احساس سوختن آرزوها و شاید برآورده‌نشدن رؤیاها.
البته نمی‌توان به‌سرعت قضاوت کرد و باید صبور بود تا علت مرگ به‌صورت رسمی اعلام شود و تازه اعلام هم شود، مگر زمان به عقب بازمی‌گردد و همسر و فرزند و خانواده پدری و مادری را از این سوگ می‌رهاند؟
واقعیت اصلی مرگ اما اگر قتل نبوده باشد و حتی اگر خود را کشته و از میان برده باشد این است که هر یک از ما ظرفیتی داریم ولی بیش از حد از خود کار می‌کشیم یا انتظار داریم یا در مسیری و مداری قرار داده‌اند که چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم دور خودمان گشته‌ایم.
قرار نیست دنیا را تغییر بدهیم. قرار نیست همۀ ما بهترین باشیم. این مسابقه و مقایسه و این سرک‌کشیدن‌ها جامعه ایرانی را از لذت «اکنون» محروم کرده و همه احساس ناکامی می‌کنند.
اگر خودکشی کرده باشد باید دید از چه رنج می‌برده است؟ جز این است که احساس می‌کنیم حق ما ضایع شده و حق خودمان را بیش از آن چه داریم می‌دانیم؟
نه در مدرسه، نه در تلویزیونی که خانم آزاده مجری آن بود، نه در خانواده و نه هیچ جای دیگر یاد نمی‌گیریم باید بکوشیم «با فهم لایه‌های متفاوت وجود انسانی در درون خود از خودمان انسان عاشقی بسازیم تا افسرده نباشیم ... تا نارضایتی حاصل از آن به خودکشی بینجامد».
[این تعبیر اخیر را در نوشته پیشین (مهرآیین) دیدم و آن قدر درست دانستم که نقل کردم.]
مهم‌ترین دلیل و اگر نه دلیل که زمینه و بستر مرگ آزاده نامداری می‌تواند این باشد که تحمل او تمام شده بود. پس باید آستانۀ تحمل خودمان را بشناسیم. بیش از حد بار نگذاریم بر خودمان. نه جسم‌مان. که ذهن‌مان و حتی رؤیاهامان. خود را ملعبه پند واندرز و توقعات و انتظارات دیگران نکنیم. زندگی همین است و بدانیم چقدر فشار را تاب می‌آوریم. این فشار را گاه نگاه‌های دیگران تحمیل می‌کند. گاه سؤالات و کنجکاوی آنها و گاه انتظاراتی که مشخص نیست چرا متوجه ماست و این گونه است که کار به جایی می‌رسد که شخص می‌گوید دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم.
گاهی خود شخص می‌خواهد ادامه بدهد ولی جسم و بدن همراهی نمی‌کند و در هر صورت ادامه نمی‌یابد.
بار زندگی را باید سبک کرد. خیلی پیچیده کرده‌ایم. مقاله‌ای می‌خواندم که چرا تا وقتی همسر یا فرزندتان می‌گوید حوصله‌ام سر رفته دستپاچه می‌شوید و احساس گناه می‌کنید که چرا نمی‌توانید اوقات فراغت او در روز جمعه را پر کنید؟ در حالی که می‌توانید بگویید بخشی از زندگی همین حوصله سر رفتن و ملال است!
مدام که نباید این سو و آن سو حرکت کرد یا در خیابان چرخ زد. گاه باید نشست و اندیشید و تماشا کرد.
این هیاهو برای هیچ و این همه صدا ما را از معنی زندگی دور کرده است.
نه فرزاد حسنی مقصر بود که نتوانست به زندگی مشترک با آزاده نامداری ادامه دهد هر چند رفتار ناشایست به تناسب و نه مقصر مرگ دیگری دانستن، شایسته سرزنش است، نه خود آزاده نامداری که نمی‌دانست در پارکی در سوییس هم زیر نظر است، نه رسانه‌ای که احساس می‌کرد نماد تبلیغ چادر مشکی و چادر قهوه‌ای خلاف توافق و مأموریت عمل کرده و نه خود او که پر جنب و جوش بود و می خواست دیده شود و به شهرت برسد و دوست نداشت فراموش شود.
مقصر، این همه بارگذاشتن اضافی بر دوش خودمان و دیگران است. هر یک از ما ظرفیتی داریم و حدمان را می‌دانیم؛ چه در عمل سیاسی و چه در رفتار اجتماعی. بیش از آن نباید لاف بزنیم.
در سطح ملی و کشوری نیز همین است. کی گفته ما مأموریت داریم جهان را از سلطۀ جهانخواران نجات دهیم؟ ام‌المسایل ما به خاطر بی‌توجهی به هشدار حافظ است: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی.
مهدی هاشمی‌نسب که از پرسپولیس به استقلال آمده بود و سنگین‌ترین پرخاش‌ها را تحمل می‌کرد به بازیکن دیگری که می‌خواست چنین کند گفته بود: «تو زیر بار این فشار له می‌شوی، نیا!»
قناعت این نیست که فقیر باشیم و دم نزنیم و بسازیم. قناعت این است که اندازۀ خود را بشناسیم. منی که می‌دانم در درگیری فیزیکی برنده نیستم چرا در خیابان گلاویز شوم و بدتر این که بدانم دیگری نیز چنین است و او را تحریک کنم؟
این چه باری بود که صداوسیما بر دوش یک مجری جوان گذاشت تا تصور کند مأموریتی به او نهاده شده است؟
کار عمو پورنگ شادکردن بچه‌هاست. همین. پس، کار خوبی کرد زیر بار تبلیغ ایدئولوژیک نرفت. این جور تبلیغ، کار دیگرانی است که درس آن را خوانده‌اند و لباس ویژه‌اش را می‌پوشند. نه عمو پورنگ.
نصرالله رادش را در برنامۀ «محاکات»‌ دیدید؟ سال‌ها پیش زیر فشار داشته له می‌شده و روزی خود را آزاد می‌کند و حالا با صدای بلند می‌گوید: من یک دلقکم و کار من خنداندن است، همین!
آزادۀ نامداری، آرزو داشت نامدار شود و شد اما به چه قیمتی؟ به بهای جان شیرین.
مقصر اما آنهایی هستند که باری بیش از طاقت بر دوش او گذاشتند. مقصر جامعه‌ای است که مجری تلویزیون را زیاده از حد جدی می‌گیرد. طفلک حیاتی را ببینید برای گذران زندگی در فضای مجازی چه می‌کند و از سیمای جدی گویندۀ اخبار تا چه اندازه فاصله گرفته است. مولانا در مثنوی می‌گوید:

آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه
برنتابد کوه را یک برگ کاه
آفتابی کز وی این عالم فروخت
اندکی گر پیش آید جمله سوخت

من نمی‌دانم آزاده خانم داستان تراژیک ما به مرگ طبیعی از دنیا رفته یا خودکشی کرده. حتی اگر احتمال منتفی شده قتل دوباره زنده شود یا اگر فشاری قلب او را از تپش بازداشته یا مصرف بی‌رویه دارو به حیات او پایان داده باشد باز هم می‌توان گفت او «سوخته» است. از آرزوهای دور و دراز و خود را بسی بالاتر و جدی‌تر دانستن گاه باید فاصله گرفت، چون مثل نزدیک‌شدن به آفتاب، می سوزاند.»

ایسنا

درگذشت آزاده نامداری

در ۷ فروردین ۱۴۰۰، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخل ایران خبر از درگذشت آزاده نامداری دادند برخی از رسانه‌ها گزارش کردند که از درگذشت وی بیش از ۲۴ ساعت گذشته‌است. به گزارش خبرگزاری فارس پیکر آزاده نامداری در آپارتمان محل سکونتش در منطقه سعادت آباد در غرب تهران کشف شد. خبرگزاری مهر به نقل از یک «منبع آگاه» ناشناس علت درگذشت وی را خودکشی عنوان کرد. خبرگزاری ایرنا به نقل قول یک مقام اورژانس تهران نوشت «از زمان فوت آزاده نامداری ۴۸ ساعت گذشته بوده‌است و به همین دلیل چهره او در ابتدا قابل شناسایی نبود».

یک روز پس از اعلام خبر درگذشت نامداری، سرپرست دادسرای جنایی تهران با اشاره به اینکه در کالبدشکافی جسد اثری از ضرب و جرح مشاهده نشده، فرضیهٔ قتل او را رد کرد و وجود داروی قوی ضد افسردگی در آزمایش سم‌شناسی پزشکی قانونی را نشان‌دهندهٔ خودکشی احتمالی نامداری دانست.
در منزل نامداری دست‌نوشته‌های خطاب به دخترش به‌شکل وصیت و خداحافظی و داروهایی که استفاده می‌کرده یافت شده‌اند.

در اردیبهشت ۱۳۹۲، فرزاد حسنی و آزاده نامداری با حضورشان در کنسرت فرزاد فرزین ازدواج خود را رسانه‌ای کرده و در ۶ تیر ۱۳۹۲ به عقد هم درآمدند و سید حسن خمینی عاقد آن‌ها بود. اما بعد از حدود یک سال در خرداد ۱۳۹۳ این دو از هم جدا شدند و در ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ خبر طلاق رسماً توسط آزاده نامداری رسانه‌ای شد. آزاده نامداری علت این جدایی را با انتشار یک عکس از خودش با چشم کبود در اینستاگرام، خشونت خانگی فرزاد حسنی اعلام کرد. وی در سال ۱۳۹۴، با سجاد عبادی پسر رحیم عبادی ازدواج کرد. در مهر ۱۳۹۵، نامداری خبر از به دنیا آمدن فرزند دخترش داد.

اوایل مرداد ۱۳۹۶، ویدئو کلیپ و عکس‌هایی از آزاده نامداری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که او را بدون حجاب اسلامی در پارکی در سوئیس در حالی که شیشه آب ج و ف ل دش ل اش ن در دست داشت نشان می‌دهد. انتشار این تصاویر بازتاب گسترده‌ای در فضای مجازی داشت. در شبکه‌های اجتماعی عده‌ای آزاده نامداری را به «ریاکاری» متهم و از انتشار این عکس‌ها حمایت کردند. این اتهام به این دلیل مطرح شد که او در برنامه‌های تلویزیونی و در مصاحبه‌های خود همواره به عنوان چهره‌ای شناخته می‌شد که فعالانه از «حجاب کامل» به‌خصوص «چادر مشکی» دفاع و برای آن تبلیغ می‌کرد. گروهی دیگر انتشار این تصاویر را «نقض حریم خصوصی» خواندند و انتشار عمومی آن را «غیرقانونی» یا «غیراخلاقی» دانستند.

آزاده نامداری در ۲ مرداد ۱۳۹۶ در یک پیام ویدئویی به انتشار این تصاویر واکنش نشان داد و گفت در مکانی سرسبز بوده که «محارم» او حضور داشتند. در پاسخ، برخی موضوع غیرقانونی بودن انتشار این تصاویر را به دلیل حضور نامداری در یک مکان عمومی نابجا دانستند و اعتقاد داشتند که او یک چهره عمومی است که در بسیاری از موارد به صورت خودخواسته و فعال از «حجاب کامل» دفاع کرده، بنابراین نه تنها انتشار تصاویر او غیراخلاقی نیست بلکه حتی برای روشنگری افکار عمومی لازم است.

به گفته برخی، آزاده نامداری بخاطر این اتفاق، دچار فشار روانی بسیاری شده بود و پیش دوستانش هم ابزار ناراحتی می‌کرد. ویدئویی از او وجود دارد که باحال منقلب می‌گوید «نیاز به کمک دارد»


نامه خداحافظی مرحوم آزاده نامداری برای دخترش گندم


نامه خداحافظی «آزاده نامداری» برای دخترش



به دنبال ورود تیم جنایی در خانه آزاده نامداری، هنگام تحقیقات، آنها دفتری را در اتاق دخترش گندم پیدا کردند.

به گزارش مشرق، به دنبال ورود تیم جنایی در خانه آزاده نامداری، هنگام تحقیقات، آنها دفتری را در اتاق دخترش گندم پیدا کردند.

دفتری که داخل آن دو صفحه دست‌نوشته مجری جوان برای دخترش بود. او خطاب به گندم ۴ ساله نوشته و از دخترش حلالیت طلب کرده است. آزاده نامداری دو صفحه دفتر را به نامه خداحافظی و حلالیت از دخترش اختصاص داده بود.

همچنین در خانه داروهای آرامبخش پیدا شد. به دستور بازپرس صادقی از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت، تحقیقات برای استعلام از پزشک آزاده نامداری ادامه دارد تا مشخص شود این داروها برای مجری جوان نوشته شده است.

ساعت ۲۱ روز شنبه، به دنبال کشف جسد آزاده نامداری در خانه‌اش، تیم جنایی راهی محل شده و تحقیقات برای رازگشایی از مرگ او آغاز شد.

باتوجه به اینکه از زمان مرگ حدود ۴۸ ساعت می‌گذشت و آثاری از دگرکشی روی جسد به چشم نمی‌خورد جنازه برای مشخص شدن علت مرگ و سم شناسی به پزشکی قانونی منتقل شد.


منابع این مطلب از چندین سایت معتبر گردآوری شده است

عکس لو رفته آزاده نامداری
خودکشی آزاده نامداری
کلیپ رقص آزاده نامداری
علت مرگ آزاده نامداری
مادر آزاده نامداری کیست
بیوگرافی آزاده نامداری بی حجاب
عکس جدید آزاده نامداری
واکنش فرزاد حسنی به ازدواج آزاده نامداری


عکس ها و تصاویر آزاده نامداری













برای شادی روح خانم آزاده نامداری صلوات و فاتحه فراموش نشه

تصاویر از منابع معتبر جمع آوری شده است
عکس کودکی خانم آزاده نامداری
عکس جوانی آزاده نامداری
تصاویر آزاده نامداری

روحش شاد و یادش گرامی

اخبار جدید در همین تایپیک به شما عزیزان اطلاع داده می شود.

انجمن ستوده


امضا کاربر




غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود و زیر لب با خود می گفت :

جاده ی بیچاره ، تو هیچوقت معنای عشق را نخواهی فهمید ، و جاده در دل خود می گفت :

لعنت به این عشق ، سال هاست که با التماس زیر پای تو افتاده ام

و برای برگشتت جاده شدم ولی تو هرگز نفهمیدی
دوشنبه 09 فروردین 1400 - 17:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

پاسخ ها


برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :